جدول جو
جدول جو

معنی کدورت کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

کدورت کشیدن
(رَ گُ تَ)
ملامت کشیدن. رنج بردن. (فرهنگ فارسی معین) :
با آنکه من ندارم کاری به کار مردم
دایم کشم کدورت از رهگذار مردم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کدورت کشیدن
ممت کشیدن رنج بردن: (با آنکه من ندارم کاری بکاری مردم دایم کشم کدورت از رهگذار مردم) (صائب)
تصویری از کدورت کشیدن
تصویر کدورت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صورت کشیدن
تصویر صورت کشیدن
صورت کردن، تصویر ساختن، نقاشی کردن، پنداشتن، تصور کردن، چیزی را خلاف واقع نمودن، گزارش دروغ دادن، ساختن پیکری شبیه انسان یا چیز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا شِ / شُ مَ / مُ دَ)
عکس کشیدن. تصویر کشیدن. نقاشی. رجوع به صورت برکشیدن، صورت برداشتن و صورت کردن شود
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ)
کناسی. حمل و نقل کوت یا کود به مزارع و باغها. و رجوع به کوت و کود و کوت کش و کوت کشی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صورت کشیدن
تصویر صورت کشیدن
تصویر کشیدن نقاشی کردن، عکاسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار